مادری و رؤیاهایی که نیمهکاره نمیمانند
مادری و رؤیاهایی که نیمهکاره نمیمانند
مادری سفری است پر از شگفتی، خستگی، عشق و تناقض. لحظهای پر از خندههای کودکانه و بوسههای شیرین، و لحظهای دیگر پر از اشک، خستگی و حسرت. بیشتر زنان وقتی پا به این مسیر میگذارند، کمکم متوجه میشوند بخش بزرگی از زندگیشان تغییر کرده است؛ نه فقط برنامهی روزانه، که حتی رویاها و آرزوهای شخصیشان
خیلی وقتها مادر شدن به معنای کنار گذاشتن چیزهایی است که زمانی قلبت را به تپش میانداخت. کلاسهای نیمهتمام، سفرهایی که هرگز آغاز نشدند، شغلهایی که فقط در ذهن طراحی شدند، کتابهایی که نوشته نشدند و حتی خوابهایی که نیمهکاره ماندند. در ظاهر همهچیز صرفاً یک جابهجایی اولویت است، اما در عمق وجود، گاهی زنی حس میکند «خودش» پشت این پردهها گم شده است.
چرا رویاها عقب مینشینند؟
وقتی بچه به دنیا میآید، جهان کوچک یک مادر دگرگون میشود. نیازهای کودک آنقدر فوری و بیوقفهاند که حتی سادهترین خواستههای مادر به حاشیه رانده میشوند. در این میان، فشارهای فرهنگی هم کم نیستند. جامعه بارها به زنها یادآوری میکند که «تو حالا مادر شدهای» و این جمله گاهی معنایش این است که باید بیقید و شرط همهچیزت را فدای دیگران کنی.
به اینها خستگی جسمی، کمبود خواب و تغییرات روحی هم اضافه کن. طبیعی است که در چنین فضایی، بسیاری از زنان تصور کنند زمان برای آرزوها و رویاهایشان دیگر گذشته است.
طنز تلخی که همه میشناسند
اگر کمی با مادرها حرف بزنی، متوجه میشوی اغلبشان برای روایت این وضعیت از طنز کمک میگیرند. یکی میگوید: «رویای سفر به پاریس را با قدم زدن بین قفسههای فروشگاه زنجیرهای جایگزین کردم!» دیگری میخندد و میگوید: «بزرگترین آرزویم این است که یک روز کامل فقط بخوابم!»
این شوخیها تلخ و شیریناند. خنده میآورند، اما در عمقشان حقیقتی جدی نهفته است: مادرها با وجود تمام عشق و فداکاری، گاهی حس میکنند سهمی از زندگی خودشان باقی نمانده است.
گمشدگی در میان عشق و مسئولیت
یکی از رایجترین احساسات مادرها این است که «خودشان را در مسیر مادری گم کردهاند.» زنی که روزی آرزوهای روشن و هدفهای شخصی داشته، حالا در آینه بیشتر از هر چیز چهرهی مادری خسته را میبیند.
این حس گمشدگی به معنای بیعلاقگی به فرزند نیست؛ برعکس، ریشه در عشقی عمیق دارد. اما همین عشق، آنقدر همهگیر است که جا برای «خودِ زن» نمیگذارد. بسیاری از مادرها در خلوتشان اعتراف میکنند که دلشان برای همان دختری که روزی رویاهای بیپایان داشت، تنگ شده است.
رویاها میمیرند یا تغییر شکل میدهند؟
خبر خوب این است که رویاها نمیمیرند. آنها فقط تغییر شکل میدهند. شاید نتوانی درست همان مسیری را ادامه بدهی که قبل از مادر شدن در ذهن داشتی، اما میتوانی رویاهایت را به اندازهی شرایط تازه بازتعریف کنی.
اگر سفر دور دنیا ممکن نیست، میتوانی سفرهای کوچکتر را شروع کنی. اگر نوشتن یک کتاب زمانبر است، میتوانی یادداشتهای کوتاه روزانه داشته باشی. اگر کلاسهای حضوری به تعویق افتادهاند، کلاسهای آنلاین یا حتی مطالعهی شخصی میتواند همان اشتیاق یادگیری را زنده نگه دارد.
نکتهی مهم این است: مادر بودن به معنای فراموش کردن زن بودن نیست.
کوچک اما ارزشمند
بسیاری از زنان تصور میکنند اگر نتوانند همان آرزوی بزرگ را دنبال کنند، دیگر تلاشهای کوچک بیفایدهاند. در حالی که واقعیت برعکس است. همین تلاشهای کوچک هستند که انرژی دوباره میدهند، امید را زنده نگه میدارند و یادآوری میکنند که «من هنوز هستم.»
رویاها قرار نیست حتماً بزرگ و شگفتانگیز باشند. گاهی همین که چند دقیقه در روز را فقط برای خودت وقت بگذاری، میتواند آغاز دوبارهای باشد.
مادرها تنها نیستند
یکی از زیباترین بخشهای این مسیر، کشف این حقیقت است که هیچ مادری تنها نیست. تجربهها هرچند متفاوتاند، اما در عمقشان شباهتهای زیادی دارند. وقتی زنی از آرزوهای نیمهکارهاش میگوید، زن دیگری آرام لبخند میزند چون میداند همان را تجربه کرده است. وقتی کسی با شوخی از حسرتهایش میگوید، دیگران با خنده و اشک جواب میدهند چون خودشان هم همانجا بودهاند.
این همدلی و اشتراک تجربهها، به مادرها یادآوری میکند که مسیرشان هرچند دشوار است، اما پر از همراهی و درک متقابل هم هست.
مادری و خودِ زن
در نهایت، پیام اصلی این است: مادری بخش مهمی از زندگی زن است، اما همهی زندگی او نیست. زن بودن با تمام ابعادش، همچنان وجود دارد و نیازمند توجه است.
اگر قرار باشد زن تنها در نقش مادر تعریف شود، بخش بزرگی از وجود او نادیده گرفته میشود. اما اگر زن بتواند همزمان هم مادر باشد و هم روی خودش و رویاهایش سرمایهگذاری کند، نهتنها خودش شادتر خواهد بود، بلکه مادر بهتری هم برای فرزندش خواهد شد.
پایانی برای آغاز
مادری یعنی زیستن در دو جهان همزمان: جهانی که کودک در آن محور است و جهانی که زن با رویاها و آرزوهایش در آن نفس میکشد. این دو جهان گاهی در تضادند، گاهی در آشتی. اما هیچکدام بدون دیگری کامل نیستند.
زنان باید یادشان باشد که رویاها را میتوان نگه داشت، حتی اگر کوچک، حتی اگر آرام. مادری وقتی زیباتر میشود که زن، خودش را هم فراموش نکرده باشد.
درباره فرزانه بخشی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از فرزانه بخشی
دیدگاهتان را بنویسید