چرا مادران دستتنها بیش از آنچه دیده میشود خستهاند؟
چرا مادران دستتنها بیش از آنچه دیده میشود خسته اند؟
روایتی از بار ذهنی، دستتنهایی و پدیدهی Switch Tasking
خستگی مادران، بهویژه آن دسته از مادرانی که بخش عمدهای از مسئولیتهای خانواده را بهتنهایی مدیریت میکنند، موضوعی است که کمتر دربارهاش سخن گفته میشود، اما در عین حال یکی از گستردهترین تجربههای زیستهی زنان در مسیر مادرانگی است. بسیاری از مادران با جملهای تکراری مواجه میشوند: «تو که از صبح تا شب خانهای، چرا خستهای؟» جملهای که شاید ظاهراً ساده به نظر برسد، اما در خود مجموعهای از ناآگاهیها دربارهی سنگینی نقش مادری را پنهان کرده است. این بار مادران دست تنها و خسته مخاطب ما هستند.
در این مقاله تلاش شده است که با نگاهی تحلیلی، اما به زبانی ساده و انسانی، سه مفهوم مهم را توضیح دهیم:
بار ذهنی مادرانه، دستتنهایی مادر و پدیدهی switch tasking؛
سه عاملی که دست در دست هم، نقش بزرگی در شکلگیری خستگی عمیق مادران دارند؛ خستگیای که نه در بدن، بلکه در لایههای پنهان ذهن و احساس رسوب میکند.
دستتنهایی مادر؛ مسئولیتهایی که دیده نمیشود
مادر دستتنها به معنای مادر شاغل یا خانهدار بودن نیست؛ بلکه به معنای مادر بودن در وضعیتی است که کمک پایدار و کافی در اختیار ندارد. او ممکن است کنار همسر زندگی کند یا تنها باشد، اما مسئولیتهای اصلی خانه، کودک و امور روزمره بر دوش او قرار گرفته است.
دستتنهایی یعنی:
- پاسخ به نیازهای کودک بدون وقفه
- مدیریت امور خانه
- برنامهریزیهای ریز و درشت زندگی
- انجام وظایف ثابت بدون پشتیبانی
- رسیدگی احساسی به اعضای خانواده
- و گاهی، فراموش شدن نیازهای خودش
این حجم از مسئولیت زمانی سختتر میشود که نادیده گرفته شود؛ یعنی وقتی اطرافیان تنها «سطح» ماجرا را میبینند: مادر در خانه است، پس لابد وقت و انرژی کافی دارد. اما واقعیت این است که حضور فیزیکی در خانه، معادل استراحت، تنهایی یا فرصت نیست.
خانه برای مادر، اغلب محل کار تماموقت است.
بار ذهنی؛ مسئولیتهایی که در سکوت حمل میشود
بار ذهنی مفهومی است که طی سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم به مجموعهی وظایف نامرئی اشاره دارد؛ کارهایی که دیده نمیشود اما نیازمند فکر، برنامهریزی و مدیریت هستند.
بار ذهنی شامل مواردی مانند:
- یادآوری زمان واکسن کودک
- برنامهریزی غذا
- خریدهای خانه
- پیگیری کارهای مدرسه یا مهد
- چککردن وسایل و لباسها
- هماهنگی مهمانیها
- برنامهریزی برای تغییرات کوچک خانه
- و دهها مورد خرد و کلان دیگر
بار ذهنی، برخلاف وظایف عملی، دیده نمیشود. کسی نمیبیند مادر زمانی که لباسها را جمع میکند، در ذهنش برای فردا برنامه میریزد؛ یا زمانی که ظرفها را میشوید، همزمان دربارهی بیماری احتمالی فرزند، هزینههای پیشرو یا یک تصمیم کوچک دیگر فکر میکند.
این حجم از تفکر مداوم دربارهی ریزترین امور، انرژی ذهن را بهمرور تحلیل میبرد. به همین دلیل است که بسیاری از مادران حتی زمانی که «هیچ کار خاصی نکردهاند» احساس فرسودگی میکنند.
چون واقعیت این است:
مادر هیچوقت در حالت استراحت واقعی نیست. ذهن او همیشه در حال فعالیت است.
Switch Tasking؛ دشمن پنهان تمرکز و انرژی
یکی از پدیدههایی که در خستگی مادران نقش مهمی دارد، switch tasking است؛ مفهومی متفاوت از مالتیتسکینگ. در مالتیتسکینگ، کارها تقریباً همزمان انجام میشوند. اما در switch tasking، مغز دائماً میان چند کار مختلف جابهجا میشود.
این جابهجاییهای سریع انرژی زیادی مصرف میکند؛ چون مغز برای هر بار تغییر جهت، باید بخشی از تمرکز خود را بازسازی کند. در نتیجه:
- تمرکز کاهش مییابد
- سرعت تحلیل میرود
- خطا بیشتر میشود
- خستگی سریعتر رخ میدهد
- آستانهی تحریکپذیری بالا میرود
مادر دستتنها معمولاً در طول روز دهها و حتی صدها بار بین کارهای مختلف switch یا جابجایی میکند:
- همزمان که غذا هم میزند، به کودک پاسخ میدهد
- در حال صحبت با یکی از اعضای خانواده، گوشهی ذهنش درگیر تهیهی وسایل فرداست
- هنگام مرتب کردن خانه، یاد یک کار دیگر میافتد
- وسط انجام یک کار متوقف میشود تا کاری دیگر را جلو ببرد
این نوع جابهجاییهای سریع، مانند باز و بسته شدن مداوم چندین پنجره در مغز است. نتیجهی آن: خستگی زودرس، بیحوصلگی و احساس فرسودگی.
چرا خستگی مادر دیده نمیشود؟
خسته بودن مادران، بهویژه مادران دستتنها، معمولاً نامرئی است.
چرا؟
۱. چون نتیجهمحور دیده میشویم، نه فرآیندمحور
اگر خانه مرتب است، کودک لباس دارد، غذا آماده است، همهچیز منظم است… پس «چیزی سخت نبوده».
اما کسی نمیبیند چه مسیری طی شده تا این نتیجه ایجاد شود.
۲. چون کارهای مادر، قابل شمارش نیست
چه کسی میتواند تعداد تصمیمهایی را که یک مادر در طول روز میگیرد بشمارد؟
۳. چون مادر عادت دارد بدون توقف پیش برود
جامعه به مادری آموزش داده است که «قوی باش»، «از پسش برمیآیی»، «کاری نداره».
این پیامها باعث شده مادران کمتر دربارهی سختیهایشان حرف بزنند.
۴. چون برخی کارها هنوز بهعنوان “وظیفه طبیعی مادر” دیده میشود
این جملهها آشناست:
– «مگه مادر نیستی؟»
– «خب زن خونهای دیگه»
– «این کارا جزو وظایف مادره»
واقعیت این است:
هیچ وظیفهی طبیعیای وجود ندارد که باعث شود خستگی نادیده گرفته شود.
پیامدهای جسمی و روحی دستتنهایی + بار ذهنی + switch tasking
ترکیب این سه عامل، تأثیر مستقیمی بر سلامت مادر دارد:
- خستگی مزمن
حتی با خواب کافی، انرژی ترمیم نمیشود.
- تحریکپذیری و کاهش آستانهی تحمل
مغز خسته، حساستر است.
- احساس ناکافی بودن
مادران احساس میکنند که همیشه از چیزی عقب هستند.
- کاهش تمرکز
مغز همیشه در حالت انتقال بین کارهاست.
- کاهش شادی و رضایت
وقتی ذهن شلوغ است، لذت از بین میرود.
- فرسودگی احساسی
احساس تهی شدن، یا بیحوصله بودن نسبت به امور روزمره.
چرا شناخت این موضوع مهم است؟
شناخت این سه عامل تنها برای مادران نیست؛ برای اطرافیان هم ضروری است. وقتی همسر، خانواده و جامعه بدانند که خستگی مادر یک واقعیت علمی، ذهنی و احساسی است و نه یک اغراق یا بهانه، حمایتها واقعیتر و ذهنیتها مهربانتر میشود.
از سوی دیگر، خود مادر نیز با شناخت این مفاهیم بهتر میتواند:
- برای خود وقت بگذارد
- از خود مراقبت کند
- کمک درخواست کند
- احساس گناه را کاهش دهد
- از فرسودگی پیشگیری کند
دانستن این موضوع که «این خستگی طبیعی است» احساس آرامش و پذیرش بیشتری به مادر میدهد.
سخن پایانی
مادران دستتنها و خسته بیش از آنکه از کار فیزیکی خسته شوند، از جابهجاییهای ذهنی، مسئولیتهای نامرئی و بیوقفه بودن نقش خود فرسوده میشوند.
خستگی مادر، نه نشانهی ضعف اوست، نه کمکاری، بلکه نتیجهی نقشی پیچیده و چندلایه است که نیازمند دیده شدن و حمایت است.
مادر نمیخواهد قهرمان باشد؛ فقط میخواهد انسان بودنش دیده شود.
درباره فرزانه بخشی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از فرزانه بخشی
دیدگاهتان را بنویسید