چرا مادرها خودشان را با دیگران مقایسه میکنند؟
چرا مادرها خودشان را با دیگران مقایسه میکنند؟
مقایسه کردن با دیگران یکی از رفتارهای طبیعی اما اغلب ناسالم انسان است و تقریباً همه افراد در طول زندگی این تجربه را دارند. اما وقتی پای مادرها در میان باشد، این رفتار میتواند تبدیل به منبعی از فشار روانی، اضطراب و احساس ناکافی بودن شود. مادرها اغلب خود را با دیگران میسنجند؛ چه زمانی که فرزند دیگری زودتر حرف میزند، سریعتر راه میرود یا در آشپزی مهارت بیشتری دارد، و چه زمانی که تصاویر زیبا و مرتب خانهها و زندگی دیگران را در شبکههای اجتماعی مشاهده میکنند. این مقایسههای ذهنی باعث میشوند احساس کنند کمتر موفق، کمتر صبور یا کمتر مؤثر هستند، در حالی که واقعیت زندگی دیگران معمولاً پیچیدهتر و غیرقابل رؤیت است.
ریشههای تاریخی و بیولوژیکی مقایسه
مغز انسان برای بقا طراحی شده و مقایسه کردن یکی از رفتارهای ذاتی آن است. هزاران سال پیش، این رفتار برای تشخیص خطر و افزایش شانس زنده ماندن حیاتی بود. انسانها باید میدانستند چه کسی قویتر است، چه کسی سریعتر میدود و چه کسی منابع بیشتری دارد، تا تصمیم بگیرند چگونه عمل کنند و چگونه خانواده و گروه خود را محافظت کنند.
امروزه شرایط زندگی تغییر کرده، اما همان الگوریتم قدیمی در مغز فعال است. شکار و فرار جای خود را به چالشهای اجتماعی و مسئولیتهای والدگری داده است، ولی مغز همچنان تمایل دارد افراد را با هم بسنجد. این همان مکانیسمی است که باعث میشود مادرها مدام خود را با دیگران مقایسه کنند، حتی وقتی این مقایسه منجر به استرس یا احساس ناکافی بودن میشود.
نظریه علمی پشت مقایسه
روانشناسی نظریهای به نام Social Comparison Theory معرفی کرده است که توضیح میدهد انسانها ذاتاً خودشان را با دیگران میسنجند تا جایگاه خود را در جامعه درک کنند، استانداردهای رفتار را بیاموزند و الگوهای مناسب برای تصمیمگیری پیدا کنند.
برای مادران، این بدان معناست که مشاهده رفتار یا موفقیتهای دیگران میتواند ذهن را به مقایسه وادار کند. وقتی مادر میبیند فرزند دیگری در مهارتی بهتر عمل میکند یا مادر دیگری آرامتر و صبورتر است، ناخودآگاه شروع به سنجش خود میکند. این فرآیند میتواند حتی بدون آگاهی کامل رخ دهد و باعث شود مادرها احساس ناکافی بودن داشته باشند، در حالی که این احساس بر پایهی اطلاعات محدود و گزینشی است.
نقش شبکههای اجتماعی در شدت مقایسه
شبکههای اجتماعی این پدیده را پیچیدهتر کردهاند. در این فضا، افراد معمولاً بخشهایی از زندگی خود را به اشتراک میگذارند که موفق، خوشحال و مرتب به نظر میرسد. اما زندگی واقعی شامل خستگی، مشکلات روزمره و لحظات چالشبرانگیز است که در این تصاویر و پستها دیده نمیشود.
مغز ما تنها این بخش کوچک و گزینشی را میبیند و با کل زندگی خودمان مقایسه میکند. نتیجه این است که مادرها اغلب احساس ناکافی بودن میکنند، در حالی که واقعیت پشت پرده زندگی دیگران قابل مشاهده نیست. این تضاد بین واقعیت و آنچه میبینیم میتواند فشار روانی، اضطراب و خستگی ذهنی ایجاد کند.
تأثیرات روانی و احساسی مقایسه مادرانه
مقایسه ذهنی مادران با دیگران چند اثر مهم دارد:
کاهش اعتمادبهنفس: مادر ممکن است احساس کند تواناییهایش کافی نیست.
افزایش احساس گناه: ذهن او بارها و بارها به سمت خودسرزنشی و نقد خود میرود.
تأثیر بر شادی و رضایت از زندگی: لحظات کوچک موفقیت و خوشحالی کمتر دیده میشوند و زندگی به میدان مسابقهای تبدیل میشود که هیچ برندهای ندارد.
تشدید اضطراب: فشارهای ذهنی ناشی از مقایسه میتواند به استرس و نگرانی طولانیمدت منجر شود.
مادرانی که مدام خود را با دیگران میسنجند، ممکن است حس کنند که هرگز به اندازه کافی خوب نیستند، حتی اگر در واقعیت، فرزند و خانوادهشان در مسیر طبیعی رشد باشند.
چرایی تداوم مقایسه
مقایسه مادرانه دو عامل اصلی دارد:
1. ذاتی بودن رفتار مغز: مغز انسان بهطور طبیعی اطلاعات محیط اجتماعی را جمعآوری و خود را با دیگران میسنجد. این واکنش هنوز هم در دوران والدگری فعال است.
2. دید گزینشی زندگی دیگران: ما اغلب تنها موفقیتها، ظاهر مرتب خانه و لحظات خوشایند دیگران را میبینیم و بخشهای سخت و پشت پرده زندگی آنها مخفی میماند. مغز ما با تصویر ناقص مقایسه میکند و نتیجهگیریهای غیرواقعی شکل میدهد.
تفاوت میان تصور و واقعیت
یکی از دلایل اصلی فشار مقایسه، تفاوت بین تصور ما از زندگی دیگران و واقعیت زندگی آنهاست. وقتی مادرها زندگی دیگران را از زاویهای محدود میبینند، ناخودآگاه باور میکنند که دیگران زندگی بهتر و راحتتری دارند. در حالی که در واقعیت، همان افراد با چالشها، خستگیها و لحظات سختی دستوپنجه نرم میکنند که از دید ما پنهان است.
جمعبندی
مقایسه مادرانه یک رفتار طبیعی، ریشهدار و ذاتی مغز است که از دوران باستان تا امروز ادامه یافته است. شبکههای اجتماعی و دید گزینشی دیگران شدت این مقایسهها را افزایش داده و باعث میشود مادران احساس ناکافی بودن و فشار روانی کنند.
شناخت علمی ریشهها و چرایی این رفتار میتواند مادران را با واقعیت ذهنی خود آشنا کند و به آنها کمک کند درک بهتری از رفتارهای ذهنی خود پیدا کنند. فهم این موضوع باعث میشود که مقایسه را نه بهعنوان ضعف شخصی، بلکه بهعنوان یک فرآیند طبیعی مغزی ببینند و بتوانند با واقعیت زندگی خود و دیگران با دید بازتری روبهرو شوند.
درباره فرزانه بخشی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از فرزانه بخشی
دیدگاهتان را بنویسید