زودپز خشم مادرانه
زودپز خشم مادرانه؛ وقتی قلب یک مادر پر از بخار میشود
صدای جیغ زودپز را یادتان هست؟ همان سوت بلند و ممتدی که ناگهان همه خانه را پر میکند و همه را به آشپزخانه میکشاند. مادربزرگها همیشه میگفتند: «مواظب باش، نترکه!»
حالا تصور کنید زندگی مادرانه هم درست مثل همان زودپز باشد. هر روز بچهای که گریه میکند، خانهای که مرتب نمیماند، غذایی که میسوزد، همسری که توقع دارد و جامعهای که همیشه میخواهد مادر بیوقفه کامل باشد. تمام اینها مثل حرارت زیر زودپز هستند. کمکم فشار بالا میرود، بخار جمع میشود و بالاخره یکجا با صدای انفجار بیرون میریزد.
خیلی وقتها خشم مادرانه دقیقاً همینطور است:
ناگهانی، شدید، و گاهی ترسناک.
اما اگر عمیقتر نگاه کنیم، پشت هر بار «فریاد زدن» یا «از کوره در رفتن» یک حقیقت ساده پنهان است: ما مادرها خیلی وقتها خودمان را فراموش کردهایم.
واقعیت این است که هیچ مادری ذاتاً عصبانی به دنیا نیامده. ما یاد نگرفتهایم چهطور با فشارها، کمبودها و خستگیهای روزانه کنار بیاییم. ما یاد نگرفتهایم که خشم، دشمن نیست؛ بلکه مثل همان بخار زودپز است: اگر بهموقع آزاد شود، غذا را خوشطعمتر میکند، اما اگر در خود نگه داشته شود، همه چیز را خراب خواهد کرد.
این مقاله دعوتی است برای اینکه خشممان را از زاویهای دیگر نگاه کنیم. اینکه بفهمیم چرا انباشته میشود، نشانههایش چیست، و چگونه میتوانیم قبل از اینکه منفجر شویم، راهی برای بیرون آمدن بخار پیدا کنیم.
چرا خشم مادرانه مثل زودپز است؟
خشم یک احساس طبیعی است. مثل ترس یا غم، بخشی از وجود ماست. مشکل از جایی شروع میشود که خشم در بدن و ذهن ما جمع میشود، بدون اینکه راه خروج سالمی پیدا کند.
زندگی روزمرهی مادرها پر از شرایطی است که «شعله زیر زودپز» را زیاد میکند:
خواب ناکافی و خستگی مزمن
توقعات بیپایان از طرف خانواده و جامعه
کارهای خانه و تربیت فرزند
گاهی شغل بیرون
و نداشتن زمان کافی برای خود
وقتی این شعلهها روشن باشند و هیچ سوپاپی باز نشود، فشار زیاد میشود. درست مثل زودپزی که در حال انفجار است.
اولین قدم: شنیدن صدای سوت
زودپز قبل از انفجار علامت میدهد. خشم هم همینطور.
بدن ما نشانههایی دارد که اگر به آنها توجه کنیم، قبل از فریاد زدن میتوانیم کاری انجام دهیم:
تند شدن ضربان قلب
لرزش دست یا فشار فک
گرگرفتگی یا تند شدن نفس
و احساس بیصبری شدید
خیلی وقتها ما این نشانهها را نادیده میگیریم. اما تمرین شناخت این علامتها یعنی یاد گرفتن شنیدن صدای سوت زودپز.
سوپاپ اطمینان: توقف کوتاه
هر زودپزی یک سوپاپ دارد که بخار را آزاد میکند.
ما هم به «سوپاپهای اطمینان» نیاز داریم:
ترک موقت صحنه (رفتن به اتاق دیگر)
کشیدن چند نفس عمیق
شمردن تا ۱۰
یا نوشیدن یک لیوان آب
این توقفهای کوچک، شاید ساده به نظر برسند، اما جلوی انفجار بزرگتر را میگیرند.
تنظیم شعله: کم کردن فشار بیرونی
گاهی لازم نیست فقط به سوپاپ فکر کنیم؛ بلکه باید شعله را هم کم کنیم. اگر زودپز دائم روی حرارت زیاد باشد، هر بار بخار بیشتری تولید میکند. در زندگی مادرانه هم شعلهها همان خستگیها، توقعات و بیتوجهی به خودمان هستند.
اگر همیشه خستهای، وقت بیشتری برای خواب پیدا کن.
اگر هیچ زمانی برای خودت نداری، روزی ده دقیقه خلوت شخصی بساز.
اگر توقعات دیگران زیاد است، یاد بگیر «نه» بگویی.
کم کردن شعله یعنی کاهش فشارهایی که دائم خشم را شعلهور میکنند.
تخلیه سالم بخار
وقتی سوپاپ باز میشود، بخار بیرون میآید.
در زندگی هم باید برای خشممان خروجی سالم پیدا کنیم:
نوشتن در دفترچه احساسات
ورزش یا حتی یک پیادهروی کوتاه
دوش گرفتن
گفتوگو با یک دوست صمیمی
این کارها به جای آسیب زدن به فرزند یا همسر، انرژی جمعشده را بیرون میریزند.
استفاده درست از خشم: پختن بهجای سوختن
هدف زودپز انفجار نیست؛ پختن است. خشم هم همینطور است؛ هدفش حفاظت از ماست. وقتی عصبانی میشویم، در واقع بدن دارد میگوید: «یک نیازی برآورده نشده» یا «یک مرز شخصی شکسته شده».
به جای جنگیدن با خشم، میتوانیم بپرسیم:
چه چیزی در من برآورده نشده؟
چه پیامی در پشت این عصبانیت هست؟
چطور میتوانم نیازم را به شیوهای آرام و قاطع بیان کنم؟
این نگاه باعث میشود خشم به ابزاری برای رشد و تغییر تبدیل شود، نه ویرانی.
مراقبت از زودپز: نگهداری بعد از هر بار استفاده
زودپز اگر بعد از هر بار پختن تمیز و نگهداری نشود، خراب میشود. ما هم اگر از خودمان مراقبت نکنیم، خشم دوباره و دوباره انباشته میشود.
مراقبت از خود یعنی:
خواب کافی
تغذیه سالم
ورزش منظم
داشتن زمانهای کوچک برای خودت (حتی ده دقیقه مطالعه یا چای خوردن)
یک مادر آرام یعنی یک خانواده آرام.
جمعبندی: زودپز خشم تو دست خودت است
خشم دشمن ما نیست. خشم انرژی است، مثل بخار زودپز. اگر بلد باشیم سوپاپ را باز کنیم، شعله را کم کنیم، و بخار را درست تخلیه کنیم، نهتنها خانهمان پر از انفجار نمیشود، بلکه سفرهای پر از آرامش پهن خواهد شد.
مادر عزیز،
یادت باشد هیچکس کامل نیست. ما همه گاهی جوش میآوریم. اما میتوانیم یاد بگیریم قبل از انفجار، بخار را آزاد کنیم. این مهارت هدیهای است برای خودت، فرزندانت و همهی کسانی که دوستشان داری.
درباره فرزانه بخشی
لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ، و با استفاده از طراحان گرافیک است، چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است.
نوشته های بیشتر از فرزانه بخشی
دیدگاهتان را بنویسید